واگويه‌اي از درد دل فرزند مصطفاي شهيد با "آقا"
 

 

مشرق: سلام آقاجون! من چارسالمه. من شما رو خیلی دوست دارم. خیلی خوشحالم که امشب اومدی خونمون. فقط نمی دونم چرا بابا مصطفام هنوز نیومده.

مامانم میگه بابات رفته یه مسافرت و شاید به این زودی ها نیاد. اما نمی دونم چرا وقتی این حرفو به من می زنه روشو از من برمی گردونه و شونه هاش تکون می خوره و بعد که من می رم تا از جلو صورتشو ببینم، چشماش خیلی قرمز شده و صورتش هم خیسه!



ادامه مطلب

برچسب ها : واگويه, درد دل, فرزند مصطفي روشن, شهيد روشن, خامنه ای, ,